این روزها شبکه های اجتماعی حرفه ای مانند لینکداین LinkedIn به یکی از اولین منابع کاریابی و پیدا کردن افراد مناسب برای مشاغل مختلف که به مهارتهای گوناگون نیاز دارند٬‌ تبدیل شده است. در یک سرشماری انجام شده توسط Jobvite نود و چهار درصد شرکتهای آمریکایی از لینکداین بعنوان مهمترین منبع پیدا کردن افراد مورد نظرشان نام برده اند. برای همین طراحی یک پروفایل حرفه ای مناسب در این شبکه به جویندگان کار و صاحبان مهارت این امکان را می دهد را خود را به کسانی معرفی کنند که بدنبال همکاران مناسب می گردند. این نکات در طراحی پروفایل حائز اهمیت هستند:‌

۱. نام شما – لطفا از دادن لقب یا مختصر کردن اسمتان پرهیز کنید نام خود را مطابق گذرنامه وارد کنید.  فراموش نکنید در زبان انگلیسی حروف اول نام و نام خانوادگی بزرگ یا Capital Letter هستند. مثال:‌ اگر اسمتان سید علیرضا اصفهانی زاده دربندی هست آنرا Alireza E. Darbandi می توانید بنویسید و اصفهانی زاده را بعنوان نام میانی با حرف اول بیاورید. از نوشتن چیزی شبیه:‌ Seyyedalireza esfehani zadeh darbandi  خودداری کنید. کسی به خودش زحمت خواندن این نام را نمی دهد.

عنوان یا  Headline – این بخش یکی از مهمترین بخشهای پروفایل شماست. شما از کلیدواژه های زیادی نمی توانید استفاده کنید ولی این بخش در جستجوها٬ دعوت به ارتباط٬  فهرست کارمندان و صفحه شرکت شما ظاهر می شود. کاری کنید که بخاطر آورده بشوید. برخی در ایران از عناوین کاری طولانی استفاده می کنند که ربطی به مهارتهایشان ندارد. مثال اگر آقای دربندی مدیر فروش و بازرگانی محصولات قارچ سفید شرکت بزرگ تهران اصیل باشد همه این عنوان را با ترجمه غلط و نادرست در این بخش می آورند. در دنیای امروز عنوان آنقدر مهم نیست که تواناییهای شما مهم هستند. قبل از ترجمه کلمه به کلمه عنوانتان شغل معادل آنرا در یکی از شرکتهای معتبر واقعی٬ مثلا یک شرکت  Fortune 500٬   پیدا کنید. بعد روی مهارتهای خود تاکید کنید.

مثال:‌ Alireza E. Darbandi, Marketing Executive and Trusted Consultant خیلی مهمتر از یک عنوان طولانی هست. خواننده پروفایل شما نمی خواهد بداند عنوان شما چیست٬ او می خواهد بداند شما چکار می توانید بکنید.

سوم. عکس – عکس پروفایل کاری با عکس فیس بوک فرق دارد. این عکس شما را به یک کارفرما و یک مدیر ارشد معرفی می کند. استفاده از گل یا علامت یا تصویر طبیعی اصلا درست نیست.  عکسهایی که در تعطیلات یا مهمانیها گرفته شده اند هم مناسب نیستند. برخی از دوستان از عکسهایی استفاده می کنند که آنها را شبیه هنرپیشه های سینما نشان می دهد ولی کارفرماها دنبال آرنولد نیستند٬‌ آنها یک آدم حرفه ای می خواهند. برای آقایان لباس مناسب کت و شلوار و کراوات است. اگر از کراوات خوشتان نمی آید یا از آن استفاده نمی کنید یک پیراهن مناسب با یقه مرتب. اگر ریش دارید صورت شما باید تمیز باشد. برای بانوان لباس کاری مناسب٬‌ آرایش مناسب و نه زیاده روی شده (در ایران کلا در آرایش زیاده روی می شود٬ جهانی فکر کنید) استفاده از سلفی برای فیس بوک یا اینستاگرام مناسب است ولی نه اینجا. عکسهایی که شما را در حال سخنرانی در یک گردهمایی حرفه ای نشان می دهند بسیار مناسب هستند. این عکس قرار است شما را حرفه ای٬‌ مسوول و قابل اعتماد نشان بدهد نه خوشگل و خوش تیپ. قبل از گرفتن عکس عینک آفتابیتان را بردارید.

بخش معرفی لینکداین – مهمترین ابزارو فضای خلق برند شخصی شماست. این بخش از پروفایل شما بیشتر از سایر بخشها خوانده می شود و تصویری از شما بعنوان یک کارشناس و فعال اقتصادی ارائه می دهد. قبل از آنکه شروع به نوشتن آن بکنید اول از خودتان بپرسید:

این معرفی قرار است درباره شما چه بگوید؟‌ مخاطب شما در نوشتن این معرفی کیست؟‌ شما می خواهید آنها چه کاری را بعد از خواندن این معرفی انجام بدهند؟‌ شما را استخدام کنند؟‌ از خدمات و محصولات شرکت شما استفاده کنند؟‌ یا در شرکت شما سرمایه گذاری کنند؟‌

فراموش نکنید که این معرفی درباره آنچه که هستید و آنچه که کرده اید می باشد٬ نه آنچه که می خواهید باشید یا می خواهید انجام بدهید. اسیر سندروم سوپرمن هم نشوید. شما قرار نیست در همه کاری خوب باشید. اگر چنین ادعایی کنید کسی باورتان نمی کند. پس روی تجربه کاری خودتان تمرکز کنید. در این معرفی نکات ذیل را می توانید بگنجانید و خوب است که حتما آنها را ذکر کنید. اول آنها را برای خودتان فهرست وار بنویسید.

دستاوردها:‌ شما چه دستاوردهایی داشته اید؟‌ از کارهایی بگویید که انجام داده اید و ارزشی که داشته اند. بعنوان مثال:‌«اولین گروه برنامه ریزی بلندمدت را در شرکت تشکیل دادم تا برای افقهای یک سال٬ سه ساله٬ پنج ساله و ده ساله برنامه ریزی داشته باشیم». یا «با اصلاح نظام مدیریت فروش ۱۵ درصد به درآمدهای شرکت افزودم و ۱۰ درصد از هزینه ها کاستم». خیلی خوب است که این حرفها در بقیه پروفایل با ارائه مستندات تایید بشوند.

ارزشهایتان:‌ ارزشها و چهارچوبهایی که درفعالیت و محیط کاری از آنها بهره می برید چیستند؟‌ بعنوان نمونه «علیرغم چالشها با بهره برداری از تواناییهای همکاران و ارتقاء کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان همیشه با خوش بینی و امید به آینده در خدمت اقتصاد کشور عزیزمان بوده ام » این جمله خوش بینی و مدیریت شما را می رساند. یا «با اعتقاد به مدیریت دانش بنیان براساس تحلیل داده ها و طبقه بندی روند تحولات بازارها همیشه آماده مواجه با نوسانات اقتصادی هستیم.»

تواناییهایتان: کارهایی را ذکر کنید که بهتر از بقیه انجام می دهید. بعنوان مثال «در شرکت با توجه به توانایی درک شرایط پیچیده و یافتن راه مناسب همیشه مذاکره با مشتریان یا طرفهای تجاری به من واگذار می شود. من این توانایی را دارم که با توجه به محدودیتهای موجود و تواناییهای شرکت به یک توافق پایدار با طرفهای تجاری شرکت برسم». کلا در این بخش خواننده می فهمد شما چه کاری را می توانید انجام بدهید.

واقعیتها: ویژگیهای جالبی را که دارید و می توانید آنها را با عدد و رقم بیان کنید در معرفی قرار بدهید. «برنده ۶ جایزه بین المللی از انجمن کنترل کیفیت محصولات پتروشیمی کشور آلمان» یا «مسلط به سه زبان انگلیسی٬ ترکی استانبولی و عربی».  اینجا باید عدد و رقم ربط به پیام اصلی داشته باشند. مثلا اگر ۱۰ کیلو وزن کرده اید ربطی به پروفایل ندارد. ولی اگر یک مربی تربیت بدنی هستید که ورزشگاه و برنامه ورزشی خود را راه اندازی کرده است آن وقت «هنرجویان تحت نظر من بطور متوسط ۱۰ کیلو وزن کم کرده اند» هم یک واقعیت است و هم یک عدد قابل ذکر.

نقاط تمایز: حالا ویژگیهایی که باعث تفاوت شما با بقیه همکارانتان می شود را فهرست وار بنویسید. «کار شبانه روزی» یا «اولویت دادن به قدردانی از اعضای تیم و مشتریانی که با اعتماد به شرکت ارائه این خدمات را ممکن می کنند.»

آنچه که این ویژگیهای شما را تایید می کند – اینجا اولین نکته ای که به ذهن می رسد جوایز است. حالا اگر این متن را به فارسی برای خواننده ایرانی می نویسید٬ ممکن است که او بداند درباره چه حرف می زنید. ولی به زبان انگلیسی اگر دارید جوایز و الواح دریافتی را فهرست می کنید از خودتان بپرسید آیا کسی درباره این جایزه در خارج از کشور می داند؟‌ آنرا کمی معرفی کنید تا خواننده ناآشنا با اهمیت آن آشنا بشود.

حالا می خواهید معرفی را نهایی کنید. اول تصمیم بگیرید که آیا می خواهید معرفی را از زبان شخص اول بنویسید یا شخص سوم. این انتخاب شماست ولی شخصی را انتخاب کنید که داستان شما را جذاب تر می کند. اول با یک گزاره هیجان انگیز شروع کنید تا توجه خواننده را جلب کند. بعد جزییات را مطابق بخش قبلی بنویسید. و در پایان به خواننده بگویید چکار می خواهید بکند. آیا می خواهید شما را استخدام کند؟‌ یا می خواهید با شرکت شما کار کند؟‌شما فقط ۲۰۰۰ حرف یا کاراکتر دارید پس در نوشتن دقت کنید که هم متن سازگار باشد و هم روان.

اگر به زبان انگلیسی مسلط نیستید حتما از کسی که با زبان انگلیسی و کاربردهایش در  فضای کاری شما آشناست٬ بخواهید این متن را بخواند و اصلاح کند. از ظرافتهای زبان غافل نشوید. بعنوان مثال اگر شما در مقاطع پیش از دیپلم تدریس می کنید و معلم یا دبیر هستید از teacher یا educator استفاده کنید. اگر مقاطع بعد از دبیرستان تدریس می کنید آنوقت باید از عناوین دیگری استفاده کنید. بعنوان مثال استاد پاره وقت مهمان Adjunct Professor یا Adjunct Instructor می باشد. استاد تمام وقت مهمان Visiting Professor است که می تواند رتبه هم داشته باشد:‌ مربی (Instructor)٬ استادیار (Assistant Professor)‌و غیره…. چون دیکشنری یا فرهنگ لغت ترجمه ای برای یک واژه می آورد به این معنا نیست که آن واژه همان کاربردی را که شما می خواهید دارد.

در پایان:‌ معرفی آدمهای موفق و مدیران برتری را که اسمشان را شنیده اید بخوانید. همیشه شروع مناسبی است. خودتان باشید نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.

نمونه یک معرفی خوب:‌

  • بعد از اینکه فهمیدم هیچوقت در لیگ برتر فوتبال بازی نخواهم کرد و به تیم ملی دعوت نخواهم شد (البته بعنوان یک فوتبالیست هیچوقت در سطح لیگ نبودم)‌ تصمیم گرفتم کاری پیدا کنم. متوجه شدم که پیدا کردن کار رویاییم اصلا آسان نیست. پس تعجبی ندارد که امروز مفتخر و مسرورم که در صنعتی کارمی کنم که به افراد جامعه کمک می کند به آرزوهای کاری و شغلیشان برسند.
  • حتی بعد از ۱۰ سال کار در این آژانس کاریابی هنوز به اندازه روز اول از پیدا کردن یک فرد مناسب برای یک موقعیت کاری یا اعلان یک موقعیت کاری جدید خوشحال می شوم. من همیشه خود را شریک مدیران و کنشگرانی می دانم که به آژانسم می آیند تا با شرکت در دوره های آموزشی ما بهتر بشوند و به موقعیت شغلی که آرزو دارند برسند. آنها به من انگیزه می دهند تا مربی و مدیر بهتری باشم و همیشه بخواهم که بنگاهی فعال تر و کارآمدتر داشته باشم.
  • در کنار این کار هیجان انگیز یک عضو فعال جامعه هم هستم. و در فعالیتهای  خیریه با هدف کمک به خانواده های بی سرپرست و ایجاد فرصت برای کودکان خانواده های کم درآمد شهرمان شرکت می کنم. هر سال من یک دوره آموزشی سه روزه رایگان برای خانواده های تحت سرپرستی موسسات خیریه همکار با بنگاهم برگزار می کنم تا به کاریابی سرپرستان این خانوارها کمک کرده باشم.
  • تواناییهای من پیدا کردن و پرورش استعدادهای مدیریتی٬‌ ارزیابی کارآیی نیروی کار٬‌ استخدام مدیر اجرایی مناسب و پیدا کردن بهترین عضو ممکن برای تیم کارشناسی شماست. به اینها باید بهینه سازی فرآیند استخدام٬‌ مدیریت ریسک استخدام افراد تازه و ایجاد بانکهای اطلاعاتی از افراد و کارشناسان مناسب نیازهای حرفه ای مشتریانم را باید اضافه کنم

جالب است نه؟‌ خودتان باشید و درباره خودتان حرف بزنید.

قبل از آنکه به سراغ بخشهای سابقه کاری و تحصیل برویم خوب است درباره ترتیب این بخشها صحبت کنیم. ترتیب بخشهای تجربه کاری٬ تحصیل٬ فعالیت علمی یا پژوهشی مطابق شغل شما و علاقه مخاطب احتمالی تغییر می کند.

مشاغل اجرایی: در این مشاغل بهتر است به ترتیب تجربه کاری از موقعیت شغلی فعلی تا اولین موقعیت شغلی٬ سازمانهای حرفه ای که عضو آنها هستید٬  گواهینامه های تخصصی٬ تحصیلات٬ زبانها٬ مهارتها  و سرگرمیها استفاده کنید یا:‌

Experience, Organizations, Certificates, Education, Languages, Skills, Hobbies

مشاغل دانشگاهی:‌ ترتیب مناسب دراین مشاغل:‌تجربه٬‌ مقالات منتشر شده علمی٬ تحصیلات٬ سازمانهای حرفه ای و انجمنهای علمی٬گواهینامه های تخصصی٬ زبانها٬ مهارتها و در نهایت سرگرمیها می باشد. یا:

Experience, Publication, Education, Organizations, Certificates, Languages, Skills, Hobbies

تازه فارغ التحصیل: اگر به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده اید و بیشتر تجربه شما تجربه ناشی از تحصیل است آنگاه از ترکیب:‌ تحصیلات٬ تجربه٬ گواهینامه های تخصصی٬ زبانها٬ انجمنها و سرگرمیها استفاده کنید. این مهم است که در نظر داشته باشید بعنوان یک تازه فارغ التحصیل مدرک و پایان نامه شما می توانند بیانگر این باشند که شما از تواناییهای لازم برخوردارید. از غلو کردن خودداری کنید و خودتان را دست کم هم نگیرید. کاری را که بلدید ذکر کنید و یادتان باشد که همه می دانند شما می توانید یاد بگیرید.

حالا می توانید این سرفصلها را پر کنید. مهمترین بخش هر پروفایلی تجربه شما می باشد. چطور درباره تجربیات خود صحبت می کنید؟

تجربه:‌ تجربه شما در یک سازمان و یا شرکت شامل کارهاییست که شما در آن مجموعه کرده اید. بسیاری از پروفایلهای لینکداین تنها شامل عنوان یا سمت فرد و مدت زمان فعالیت او در شرکت مذکور هستند. شاید یک مدیربازرگانی همه جا مدیربازرگانی باشد ولی فعالیتهای او متفاوت و گوناگون است. اگر پروفایل خود را به زبان انگلیسی می نویسید باید در نظر داشته باشید که خواننده آن شاید اصلا شرکت شما را نشناسد. در نوشتن تجربه خوب است این نکات را در نظر داشته باشید:

  • اگر شرکت شما در لینکداین پروفایل دارد وقتی نام آن را وارد می کنید از شما پرسیده می شود که آیا می خواهید این موقعیت کاری را به آن شرکت لینک کنید یا نه. حتما اینکار را انجام بدهید. در درجه اول باعث می شود شرکت بنظر واقعی بیاید و دوم لوگوی شرکت در پروفایل  شما فعال می شود و باعث می شود پروفایل حرفه ای تر بنظر بیاید. از سوی دیگر وقتی فردی به پروفایل شرکت مراجعه می کند٬ می تواند پروفایل شما را بعنوان یکی از کارمندان ببیند.
  • در ۲ یا ۳ جمله خلاصه ای از کاری که می کنید را شرح بدهید. اگر مدیر هستید چه کاری را مدیریت می کنید؟‌
  • از افعالی استفاده کنید که شما را در حین انجام کار نشان می دهند نه مسوول. مثلا «مدیر بازرگانی مسوول فروش محصولات شرکت در استان زنجان» شما را یک صاحب منصب پشت میز نشین بی ذوق نشان می دهد. ولی «مدیر فعالیتهای بازرگانی شرکت در استان زنجان که فعالیتهای گسترش بازار را رهبری می کند» به مراتب بهتر است. نشان بدهید شما چکاری کرده اید. وگرنه همه آدمها عنوان یا عناوینی دارند.
  • از کلیدواژه های مربوط به شغلتان استفاده کنید. مدیر بازرگانی می تواند از کلیدواژه های مربوط به شغلش استفاده کند. این باعث می شود که پروفایل شما در جستجوها راحت تر پیدا شود. این کلیدواژه ها می توانند شامل مهارتهای شما هم باشند.
  • ساده و واضح بنویسید. از واژه های تخصصی مکرر استفاده نکنید. واضح نوشتن تجربه شما را قابل فهم می کند.
  • از زمان حال برای شغل فعلی و زمان گذشته (ماضی)‌ برای شغلهای قبلی خود استفاده کنید. سعی کنید از نظر دستور زبان متن شما با زمان فعالیتهایتان سازگار باشد.
  • لازم نیست برای هر کاری یک بولت پوینت تعریف کنید. هر بخش می تواند چند جمله درباره یک سری از فعالیتها باشد. در نوشتن شرح فعالیتهایتان بر دستاوردهایتان تاکید کنید. چقدر فروش افزایش پیدا کرده است؟‌چقدر هزینه ها کم شده اند؟‌کارها چقدر بهتر انجام می شوند؟‌
  • بر روی دستاوردهایتان تاکید کنید. بجای اینکه بگویید «در پی افزایش ۱۵ درصدی فروش محصولات شرکت به مدیریت بازرگانی شرکت در استان زنجان ارتقاء پیدا کردم» بگویید «در دوران مدیریتم فروش محصولات شرکت ۱۵ درصد افزایش پیدا کرد. »
  • دستور زبان و متن را چه در زبان فارسی و چه به زبان انگلیسی چک کنید. خوب نوشتن یعنی شما مهارت برقراری ارتباط را دارید و این مهارت کمی نیست.
  • مطالب مرتب و مدارک مستند را ضمیمه کنید. در هر بخش تجربه می توانید با اضافه کردن لینک مطلب یا گزارشی را ضمیمه کنید. عکسی بگذارید یا ارائه خودتان را ضمیمه کنید. بعنوان مثال اگر بعنوان مدیربازرگانی شرکت در استان زنجان اسمتان در رسانه ها آمده است٬ حتما آن لینک را ضمیمه کنید تا در گزارشتان دیده شود.

مرجع https://adadpay.com